چگونه با اغفال ملت ایران، هزینه سنگین اجرای یک برنامه دیرین استعماری، به بنیه ضعیف مالی ملت مظلوم ایران تحمیل شد و تبلیغات ماهرانه استعماری، آن را به صورت انجام یکی از آرزوهای دیرین ملی ایران، وانمود کرد؛ حال آنکه راهآهن، طبق توضیحی که آقای غلامرضا مصور رحمانی، سرهنگ ستاد عصر پهلوی اول و دوم، در کتاب «کهنه سرباز»1 مرقوم کرده است، پاسخ دهنده به هیچ یک از نیازهای واقعی یک راهآهن سراسری نبود و اساس آن را خواست نظامی بیگانگان تشکیل میداد؟
1. ساخت راهآهن سراسری در یک کشور، به قیمت تحمل هزینههای سنگین مالی، زمانی و جانی، انجام میشود؛ به همین جهت، کوشش فوقالعاده به عمل میآید تا از این هزینهها، بیشترین استفاده و بهره، برای ملت، به دست آورده شود. یک راهآهن سراسری، باید دارای سه خاصیت استراتژیک، اقتصادی و ارتباطی باشد. به همین جهت، با بررسی عمیق اولیه به وسیله عناصر ذیصلاح در رشتههای بالا، دقت به عمل میآید تا مسیر راهآهن سراسری، شهرهای مهم اقتصادی کشور را بدون نقطه انتهایی «آزاد»، به هم متصل کند تا ارتباط بینالمللی با نقاط مهم اقتصادی کشور، تأمین شود. به عنوان مثال، راهآهنهای سراسری آمریکا و کانادا، شهرهای مهم مسیر خود را به دو نقطه انتهای آزاد در اقیانوس اطلس و کبیر، متصل میکنند.
2. در زمان طرح مسیر راهآهن سراسری ایران، هفت شهر مهم کشور از لحاظ جمعیت و ارزش اقتصادی - غیر از پایتخت - عبارت بودند از: تبریز، اصفهان، مشهد، همدان، رشت، شیراز و کرمانشاه. مسیر راهآهن سراسری که برای ایران انتخاب کرده بودند، به نحوی عنادآمیز و بر خلاف تمام اصول اقتصادی، هیچ یک از این شهرها را به هم ارتباط نمیداد؛ پس جوابگوی شرط اول نبود.
مسیر عجیب راهآهن سراسری ایران - که هیچ فرد ایرانی، در انتخاب آن، شرکت و دخالت نداشت - نه فقط هیچ یک از شهرهای مهم ایران را به هم متصل نمیکرد، بلکه در منتهی الیه شمال، به بنبست «بندر گز» ختم میشد که به هیچ نقطهای از کره زمین، ارتباط نداشت و در منتهی الیه جنوب، به «خورموسی» ختم میشد که به علت نزدیکی به مرز خشکی عراق، از نظر دفاعی، آسیبپذیر و از لحاظ استراتژیکی، نامناسب بود و از این جهت، در تاریخ راهآهنهای سراسری دنیا، منحصر به فرد بود. در نتیجه، مسیر تحمیلی راهآهن سراسری ایران، هیچ یک از مقتضیات راهآهن سراسری، یعنی ترانزیت خارجی، اقتصاد داخلی، ارتباط داخل و خارج و استراتژی را برآورده نمیکرد و جالب اینکه به هیچ مقام ایرانی هم اجازه داده نشد تا درباره آن، اظهار عقیده کند.
3. راهآهن سراسری، با مسیر تعیین شده، برای دولت انگلستان -که تسلط بر دریاها را دارا بود - کوتاهترین و مطمئنترین مسیر را به وجود میآورد که نیروهای خود را از راه دریا -که همیشه مطلوبترین راه برای آن دولت بود- به گوشه شمال غرب خلیج فارس برساند و سپس در کمترین زمان، آنها را از طریق راهآهن سراسری ایران، به جنوب شرق دریای خزر، انتقال دهد. پس وجود راهآهن سراسری ایران -که با مسیر خود، میتوانست نیروهای نظامی انگلستان را ظرف ۴۸ ساعت، از جنوب غربی خلیج فارس به منطقه گرگان برساند- جهت دفاع عادی از هندوستان از طریق قطع خط عقبنشینی ارتش معترض به هندوستان، در منطقه مشهد – هرات، برای دولت انگلستان، همچون نعمتی بود که از لحاظ استراتژیک، اهمیت بسیار بالایی داشت؛ به ویژه اینکه برای ایجاد این راهآهن، دیناری هم نمیپرداخت! این راهآهن، برای حفظ هندوستان - یعنی تاج امپراتوری انگلستان – ساخته شده بود و علاوه بر اینکه به انگلیسیها اجازه میداد در صورت لزوم، از نیروی نظامی خود، به بهترین وجه استفاده کنند و فکر تعرض به هندوستان را، از سر حریفان، کاملاً بیرون میکرد؛ یعنی انگلیسیها، بدون اینکه عمل نظامی مشهودی انجام دهند، از وجود آن، استفاده استراتژیک مستمر و موثری میکردند.
پی نوشت:
1. کتاب «کهنه سرباز»، در سال 1366 از سوی موسسه خدمات فرهنگی رسا منتشر شده است.