روند تأثیر رسانه بر افکار عمومی
روزگاری، وقتی میگفتند رسانه؛ روزنامه، مجله و بعضاً سینما در اذهان تداعی میشد. کمی گذشت و وقتی میگفتند رسانه؛ تلویزیون و شبکههای تلویزیونی به یاد میآمد. زمانی که اگر صدا و سیما، اراده میکرد ماست مضر باشد؛ ظرف چند روز تمام مردم فکر میکردند ماست مضر است. در آن روزگار، میگفتند رسانه قدرت است؛ البته امروز هم رسانه قدرت است؛ اما توزیع و شکل این قدرت کاملاً تغییر کرده. قبلاً، قدرت رسانه، متمرکز و منحصر بود و امروز، پراکنده و آزاد است. قبلاً، کارتلهای قدرت و احزاب، رسانه را کنترل میکردند و امروز، هر کس، با یک گوشی هوشمند، میتواند صاحب رسانهای قوی باشد.
این تغییر نظم قدرت رسانهای، چه نقشی بر افکار عمومی دارد؟ زمانی که رسانه متمرکز بود؛ این قدرت انحصاری تلاشی داشت برای متمایل کردن افکار عمومی به میل اسپانسران و تأمینکنندگان مالی صاحبان رسانه. اما امروز، برای کسب قدرت یا ثروت از رسانه، نیازی به سرسپردگی به صاحبان رسانه نیست. کافی است بتوانید مخاطب را جذب کنید. کافی است بازار، خریدار کالای شما باشد تا بتوانید منشأ درآمد داشته باشید و منشأ اثر باشید. در این نظم جدید رسانهای، مثل بازار باید تمایزسازی داشته باشید. در نظام جدید، به دلیل کثرت بیحد رسانهها، نوعی مکانیزم انتخاب بین آنها نیاز است؛ مکانیزمی برای اینکه هر کس رسانه مخصوص خود را داشته باشد. اما این نیاز، به نوعی، نظام ارجحیت دارد؛ نظام ارجحیتی که در یک همافزایی دوطرفه مخاطب و توزیعگر، بر میل مخاطب بنا میشود؛ در نتیجه هر مخاطب صرفاً مصرفکننده رسانهای میشود که با افکار و نظراتش همسویی دارد. حاصل این سیستم نو این است که همه فکر میکنند درست میگویند و همه شواهد و تحلیلها منطبق بر نظر آنان است.
البته مثل بازارهای بازار زدوبند وجود دارد. کارتلها پدید میآیند؛ خبرهای دست اول خرید و فروش میشوند؛ از این جهت باز صاحبان ثروت و قدرت میتوانند به رسانه جهت بدهند. البته این اعمال جهت، به مراتب نرمتر و در دیالوگ با مخاطب است. همین مشاهده اثرگذاران خارجی بر رسانه را سختتر میکند و به مخاطب القا میشود رسانه مستقل است. امروز رسانه با همین سر و شکلش نقش جدی در جنگهای سرد پیدا کردهاست.
اما بزرگترین آسیب تغییر فرم رسانه، این است که بنگاههای عرضه در این فضا، برای جذب مخاطب، مجبورند مخاطبپسندترین محصول را ارائه کنند. این محصول، جریان اصلی رسانه را محدود میکند که کوتاه و پوپولیستی باشد. تداوم قرار گرفتن در برابر چنین جریانی؛ الگوهای شناختی مخاطب را تغییر میدهد؛ بهطوری که دیگر متنهای بلند و عمیق را برنتابد. امروزه، اثر این تغییرات کامل بارز نشده است؛ اما بسیار باید ترسید از روزی که این اثر فراگیر و مطلق شود...