ویرگول
ورودثبت نام
سامانه ایده های کنشگری
سامانه ایده های کنشگری
خواندن ۱۱ دقیقه·۱ سال پیش

حاکمیت و هفت راهکار ترویج حجاب

نویسنده محمد جواد رضا زاده
نویسنده محمد جواد رضا زاده


ایده اول)

یکی از علل پررنگ بی حجابی و بدحجابی در این برهه ایرانی اسلامی،سابقه سنتی ای که در این کشور حاکم بوده است می باشد.مساله غیرت ورزی و حمایت از ناموس و زن و امنیت جسمی و روانی ای که در محیط های عمومی برای این افراد حاکم بوده است،به صورتی که اصلا ناامنی جنسی و روحی را تصویر نمی کنند.

یکی از انگیزه های مهم مساله حجاب در شریعت هم،حمایت و پاسداری از خود زن می باشد.پس لازم است که این دلیل شرعی که مورد قبول همه عقلا می باشند را به مخاطب بدحجاب برسانیم.

بدین منظور لازم است در عوض ترویج حجاب و تاکید بر روی آن،به صورت همگرا تمامی رسانه ها و تریبون ها به ترویج عواقب ترسناک حذف حجاب در جامعه بپردازند. این فرآیند می تواند چند مرحله داشته باشد:

1. ترویج آمار تجاوز و آزارجنسی و تعرض های روحی و روانی به زنان در محیط های عمومی و کاری در کشورهایی با سطح حجاب پایین

2. مصاحبه با عوامل و قربانی های تجاوز و آزارجنسی در ایران که احراز شده اند.به دست آمدن یک جامعه آماری

3. انتشار آمار تجاوز و آزار به تفکیک وضعیت حجاب؛یعنی نسبت تجاوز به بانوان با حجاب اسلامی به بانوان بدحجاب و بی حجاب

خروجی این ایده به این نحو می باشد که در بیلبورد ها و تبلیغات اینترنتی و تلویزیونی به صورت همگرا آماری این چنینی منتشر می شود:«احتمال تجاوز خیابانی مردان به زنان بی حجاب،2 برابر بدحجاب و 8 برابر محجبه مانتویی و 24 برابر چادری می باشد؛انتخاب نوع پوشش در دستان شماست!»

مانند این محتوا را می توان برای موارد مشخص مانند دانشگاه و اداره و بازار بیان کرد و به تبیین آمار تجاوز و آزار و ترس به تفکیک پرداخت.

خروجی این ایده ایجاد ترس در بانوان بدحجاب و بی حجاب یا در همسر و پدر و برادر آنها باشد که بدین وسیله بازدارندگی قوی ایجاد بشود .

حتی انتشار اخبار مسائل این چنینی در روزنامه ها ناظر به اتفاقات اخیر و روزانه هم می تواند این ترس و بازدارندگی را به صورت زنده و عیان در مقابل این افراد قرار بدهد تا به منظور محافظت از خود هم که شده است،به حجاب و عفاف در محیط عمومی بازگردند.

ایده دوم)

با توجه به انتخاب اختیاری بی حجابی و بدحجابی توسط بعضی از بانوان و هم چنین آگاهی این افراد نسبت به خطرات احتمالی آن ،می توان به صورت قانونی این امنیتی که برای این دسته وجود دارد مخدوش بشود تا خود به فکر چاره بیفتند.

در این رابطه،می توان به نیروی انتظامی و بسیج و سپاه و حراست مراکز آموزشی و اداری و تفریحی بخشنامه کرد که این ماموران،نسبت به تعرض و آزار صورت گرفته توسط مردان برای بانوان بدحجاب و بی حجاب،هیچ مسئولیتی ندارند و یا در گام بالاتر،اصلا وظیفه دارند که مداخله نکنند.

این مطلب می تواند با قرار گرفتن در سیستم تقنینی کشور،تصویب شده و بعد با اطلاع رسانی عمومی،به تمام بانوان بدحجاب متذکر شد که از این پس در صورتی که به خاطر رعایت نکردن مقتضای عفت عمومی،مورد برخورد ناشایست از جنس مقابل قرار گرفتند،هیچ پناهگاه و تکیه گاهی ندارند و نیروهای حافظ امنیت به انتخاب آنها احترام گذاشته و در مقابل رفتار ناشایست جنس مخالف،هیچ بازخوردی نشان نمی دهد.

حتی در طرف مقابل می توان قوانین و دستورالعمل هایی را هم به تصویب رساند که پیرو آن،نسبت به تعرض و آزار جسمی و روحی و روانی بانوان محجبه ،برخورد بسیار شدیدی رخ بدهد و نیروی حافظ امنیت در این امر محدودیت نداشته باشد،تا در مقابل ناامنی ای که برای بدحجاب ها ایجاد می شود،یک امنیت سطح بالا برای بانوان محجبه تامین شود.

نسبت به مردم و آمران به معروف و ناهیان از منکر هم این قانون بیان بشود که مسئولیتی نسبت به مداخله برای مقابله با تعرض و آزار روحی و روانی ایجاد شده نسبت به افراد بی حجاب ندارند.هم چنین با لحاظ نکات شرعی و مقتضای قاعده امر به معروف و نهی از منکر و وجوب دفاع از آبرو و ناموس و تزاحم ایجاد شده بین این ادله با لزوم مقابله با بی حجابی در جامعه،افرادی که در چنین مواقعی،مداخله می کنند را مجرم تلقی کرده و قانون علاوه بر اینکه از این افراد حمایت نکند،بلکه برخورد هم داشته باشد.

نتیجه نهایی این می شود که فرد بی حجاب و بدحجاب،خود را تنها و بی پناه در جامه می بیند و با از بین رفتن امنیت های ایجاد شده از بیرون،سعی می کند با حفظ حجاب ابتدائا خود امنیت خود را تامین بکند و در مرحله بعد،ذیل حمایت های ویژه جامعه و قانون و نیروهای حافظ امنیت قرار بگیرد.

ایده سوم)

داده های علمی و آمار تجربی ثابت می کنند که با مختلط شدن محیط و تسهیل روابط میان افراد نامحرم ،بازده محیط کاهش می یابد.محیط های آموزشی و تحقیقی و کاری و ... ذیل این نتیجه قرار می گیرند.

در مرحله اول این داده های علمی منتشر شده و این مساله برای جامعه تبیین می شود.

در مرحله دوم ناظر به مدیران و مسئولان این محیط ها ، در صورت استفاده از نیروهای محجبه یا افرادی که به مقتضای عفت رفتار می کنند یا ایجاد فضاهای مجزا برای تفکیک کارمندان و نیروها برپایه جنسیت،نسبت به آن مجموعه تخفیف های مالیاتی و اولویت های کاری و آموزشی و امتیازات ویژه مانند مرخصی و اضافه کار و افزایش حقوق اعمال بشود.

در مرحله سوم هم پس از استقرار این اعتقاد در جامعه و اعمال تاثیرات مثبت برای مدیران و موسساتی که در این هنجار عمل کرده اند،نسبت به افرادی که در این هنجار قرار نگرفته اند و در پایش های مختلف،از نیروهای بدحجاب استفاده کرده باشند و یا محیط تعامل آنها عفیفانه نباشد و بدون هیچ تلاشی،به اختلاط جنس مخالف دامن بزنند،تنبیه هایی اعمال بشود.

با توجه به اینکه این رفتارهای مثبت و منفی برپایه آمارعلمی مورد قبول جامعه صورت گرفته است و کاهش بازده محیط های مختلف نزد تمام گروه ها نامطلوب به حساب می آید،پیشبینی می شود که مخالفت جدی با این سیستم صورت نگیرد و مخالفان،به مخالفت با علم یا مخالفت با توسعه و پیشرفت متهم بشوند که قاعدتا مطلوب هیچ کس نمی باشد.

ایده چهارم)

لازم است با ارج نهادن عملی به محجبه ها،نشان داد که حجاب یک ارزش واقعی در جامعه است .یک روش موثر می تواند،ایجاد کردن محیط مناسب محجبه ها و محیط بهینه شده برای بانوان،مخصوص بانوان محجبه باشد.زیرا القا می کنیم که ما با بررسی ظاهر به این نکته می رسیم که افراد محجبه برای آرامش و خانواده و محیط زنانه ارزش قائل هستند،بدین خاطر فقط مخصوص این افراد چنین محیط هایی ایجاد می کنیم.

ایده این هست که در محیط های عمومی و خاص مانند : فرودگاه و قطار و رستوران و پارک و سینما و ساحل و ... در کنار محیط عمومی که برای تمام افراد وجود دارد،یا محیطی که برای زنان جدا شده است،یک محیط ویژه ایجاد بشود که شامل حفاظ بیشتر و جایگاه مناسب تر و دسترسی آسان تر و امکانات بالاتر و سکوت و آرامش بالاتر باشد و مخصوص خانم های محجبه یا خانواده این افراد باشد و خانم های بدحجاب و بی حجاب امکان ورود به آن را نداشته باشند.

این مساله در محیط های دولتی و حکومتی باجدّیت پیگیری بشود و در محیط های شرکتی و خصوصی هم به منظور مقابل با جوّ روانی ایجاد شده در خصوص این تمایز و تفکیک،با ارائه مشوق های مالی و کاری،صاحبان محیط را به این سمت سوق بدهیم که اقدام به ایجاد این محیط مخصوص بکنند.

این محیط هم با توجه به سبک زندگی اسلامی و یک زیست عفیفانه،تا جای ممکن بهینه شده است که به تامین نیازهای یک بانوی مسلمان در قالب یک دختر یا همسر یا مادر بپردازد.

ایده پنجم)

این ایده که کمی کلی تر و انتزاعی تر می باشد،قابل امتداد در تمامی مراکز قانون گذاری و سیاست پژوهی می باشد که با واسطه،تبدیل به معیار و مصداق عینی بشود.

گفتمان کلان موجود در حال حاضر ،دعوت به «حجاب» و مقابله با «بی/بد حجابی» می باشد.خروجی این فرآیند هم ایجاد گروه هایی می باشد که در عین داشتن حجاب،به مقابله با مضمون و غرض و هدف از حجاب می پردازند و محیط اجتماع را مسموم می کنند.حجاب استایل ها یا منبر استایل ها یا چادری های آرایش کرده یا محجبه های بی مبالات نسبت به ارتباط با نامحرم و ... از مصادیق این آسیب می باشند.

با تبلیغ بیشتر حجاب،این گروه های نفاق تقویت شده و جماعت بیشتری را به خود جذب کرده ؛یعنی به جای بالا رفتن،سقوط هم می کنیم.

در عوض لازم است که گفتمان «عفت» و رعایت «عفاف» را در جامعه ایجاد کنیم.در قدم اول باید عفت را به جامعه نشان بدهیم و ابعاد مختلف آن در پوشش و صحبت و رفتار و سبک زندگی را تنقیح بکنیم.در قدم بعد هست که ملاک ارزش گذاری و تبلیغ را عفاف قرار می دهیم و به تشویق بانوان عفیف پرداخته و نسبت به بانوان ضد عفاف،رویکرد منفی اخذ می کنیم.

به کمک این تغییر گفتمان،می توان به اصل دستور دین رسید و هدف آن را اجرا کرد و در نتیجه آن،چادری های آرایش کرده و بانوانی که دنبال جلوه گری در محیط عمومی هستند ،تقبیح می شوند و مانتویی های عفیف،تشویق می شوند.

خروجی عملیاتی این ایده در رسانه می شود اینکه از کلیدواژه عفت به جای حجاب استفاده شود و بر مناسبات حاکم بر عفت و عفاف تاکید شده و ملاک ارزشگذاری بر روی آن تطبیق بیابد.خروجی این ایده در تقنین و دستورالعمل ها و لایحه ها و توصیه ها و قوانین داخلی هم این می شود که با توجه به ابعاد مختلف موضوع عفاف،به رعایت آن الزام و توصیه بشود و محوریت مساله حجاب و پوشش ظاهری صرفا،برداشته شود.

ایده ششم)

بستر های خدماتی حضوری و مجازی مختلفی وجود دارد.چه محیط هایی که دولتی و حکومتی بوده و چه محیط های خصوصی ،سعی می کنند که با دریافت بازخورد از مشتریان و خدمات گیرندگان ،کیفیت خدمات رسانی را بالا ببرند.

این دریافت بازخورد یا به صورت فیزیکی و فرم ارزیابی بوده یا به صورت تلفنی یا به صورت مجازی و ثبت موارد و تعداد ستاره می باشد.در هر سه حالت شایسته است که در کنار گزینه های متداول برای فهم نوع عملکرد خدمات رسان،یک مورد به اسم «برخورد عفیفانه» هم اضافه بشود.در توضیح هم به پارامتر های برخورد عفیفانه در ظاهر و صحبت و رفتار اشاره بشود.

با ایجاد این گزینه در پلتفرم های خدمات رسانی مانند تاکسی های آنلاین یا آموزش خصوصی یا رستوران یا مسافرت یا حمل و نقل ،یا در محیط های کاری در ارتباط با ارباب رجوع ،ناظر به کارمند های مرد در ارتباط با مشتری زن و کارمند های زن در ارتباط با مشتری مرد؛با اطلاع رسانی به طرفین خدمت،می توان شاهد ارتقای سطح برخورد و افزایش عفت در محیط های خدماتی و عمومی باشیم.

برای اجرایی کردن این ایده لازم است امتیازات و تخفیف هایی را در مساله تبلیغات یا مالیات یا ... شامل محیط های خصوصی بکنیم و در محیط های عمومی هم با یک دستورالعمل الزامی،این امر محقق می شود.با اجرای این ایده،نیروهای خدمات دهنده هم که به صورت متداول دنبال افزایش کیفیت شغلی و ارتقا و امتیاز های کاری می باشند،همسو با این پارامتر سنجش،به رعایت بحث عفاف می پردازند.

ایده هفتم)

در حال حاضر حجاب یک ارزش در میان تمام جامعه شناخته نمی شود و مصادیقی که ذیل حجاب سر یا آرایش قرار می گیرد،در توده بزرگی از مردم ضد ارزش هست.فلذا وقتی که دعوت به حجاب می شود یا الزام و توصیه ای در این مطلب صورت می گیرد،افراد احساس می کنند که به یک مساله ضد ارزشی در نزد خود،الزام شده اند و به همین خاطر حالت تدافعی گرفته و سعی می کنند تا جایی که هزینه کلان برایشان نداشته باشد،به مقابله بپردازند.

در حالی که ما حجاب را دارای ارزش واقعی می دانیم و دعوت به آن را دعوت به فطرت و انسانیت و اخلاق به حساب می آوریم.اما متاسفانه جامعه با ما در این مورد همراهی نمی کند!

راهکار این هست که با یافتن عبارات و مفاهیمی که بر همین مضمون و هدف حجاب اشاره دارد و کماکان نزد عرف جامعه و قریب به تمام افراد آن دارای ارزش مثبت بوده،به کمک آن به ترویج حجاب و عفاف بپردازیم.

با توجه به اینکه بانوان عفیف با رفتار عفیفانه خود در جامعه،به تقویت خانواده خود و مقابله با تضعیف خانواده دیگران می پردازند و وضعیت جامعه را ارتقا داده و بستر تعاملات اجتماعی را از شهوت و هوس و اضطراب های حیوانی دور می کنند،می توان عناوینی مانند : «خانواده دوست – جامعه پذیر – آرامش طلب» را معرف این قشر از جامعه قرار داد.در طرف مقابل هم می توان در توصیف بانوان بی حجاب از عناوینی چون «ضد خانواده – جامعه ستیز -آرامش زدا» استفاده کرد.

عملیاتی کردن این ایده به این می باشد که کلیدواژه های مورد استفاده در رسانه و برنامه های کارشناسی و در تبلیغات و منبر و تریبون های عمومی،بدین نحو تغییر بکند و درواقع از مخاطبین خواسته شود به سمت خانواده و آرامش و جامعه حرکت بکنند و با تکرار زیاد این مفاهیم در مصادیق بانوان محجبه،به صورت ضمنی و غیرمستقیم،فرهنگ عفاف و حجاب را ترویج بکنند.در این فرآیند دیگر بانوان بی حجاب و بدحجاب مخالفت نکرده یا جرئت مخالفت کردن پیدا نمی کنند،زیرا مخالفت آن ها به معنای مخالفت با آرامش و خانواده و جامعه می شود که موجبات تخطئه خود فرد را در اذهان عقلا و عموم مردم ایجاد می کند.

حجابایده پردازیایده پردازی فرهنگی
? نوآوری اجتماعی و فرهنگی ? ارایه الگوهای کنشگری و طرح عملیاتی ?‍? سامانه حمایت فکری از کنشگران میدانی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید